۱۳۸۷ فروردین ۱۴, چهارشنبه


آقا راستش اصلا وقتش نبود چیزی بنویسم. البته وقتی یه مرد اینو می گه اتفاقا یعنی حسابی هم وقتش بود . حتی genitalia موش چال شده ها اما حس این یکی نبوده! حقیقت امر این بوده که اصلا خونه نبودم تو این مدت. اونایی هم که می دونن چه گهی می خوردم اول اینکه نوش جونم ، حال کردم. دیمش که داشتم Move On می کردم لازمم بود! اااا بببباریکلا شیطون تیزی هااا.

ولی علاوه بر گه کاری ، یه کم Friendsنگاه کردم و یه کم حدیث خوندم البته از زاویه نیمه رستگارانه! یه کی از حدیث های عجیب این بود :

اینجا بحث اهانت به ایرانیها نیست ، هر چند باید دید واژه راسیستی عجم به ایرانیها اشاره می کوووونه یا نمی کووووونه. آممما اگه این حدیث بالایی درست باشه پس " ان افضلکم اتقیکم " چی می شه آخه دل انگیز؟